واکسن دو ماهگی
دو سه روزه استرس واکسنتو داشتم آخه شنیده بودم خیلی دردسر داره تا اینکه امروز با بابایی رفتیم بهداشت (بابایی دلش نمیومد بیاد تو که تو رو ببینه در حال گریه) قدت =57 و وزنت 5.5 کیلوگرم دور سرت =38 ماشالا نمک بچم ......خیلی شلوغ بود بالاخره نوبتمون شد رو تخت خوابوندیمیت خانم دکتر اومد آمپولتو بزنه من چشمامو بستم پاهاتو گرفتم دو تا واکسن و زد تو کلی گریه کردی بالاخره آرومت کردم بابابایی رفتیم خونه ...هیچ مشکلی نداشتی تازه کلی هم خندیدی بعدش هم خوابیدی اما ساعتای 4.5 عصر با ی نق نق از خواب پاشیدی و بعدش هم جیغ های بنفش ، جیغهاییی ک تاحالا ازت نشنیده بودیم خیلی ناراحت شدیم آروم نمیگرفتی تا ایکه استامینوفون بهت دادم کمی بعد خوابیدی و تاالان خو...
نویسنده :
مامان بهار
19:52